تهران ، ولیعصر
021-987654

گزیده هایی از نوشته های هنر جنگ سان تزو

منبع

  گزیده هایی از نوشته های هنر جنگ سان تزو

 جنگ از مسائلی است که برای دولت از اهمیت حیاتی برخوردار است: مسئله مرگ و زندگی، راهی که یا به بقا یا هلاکت منتهی می شود. از این رو، لازم است درباره آن به طور جامع مطالعه کنیم. 

پیش بردن جنگ بر شالوده فریب استوار است. هنگامی که به دشمن نزدیکید، به گونه ای عمل کنید که به نظر رسد از او دورید. هنگامی که از او دورید، چنان رفتار کنید که به نظر رسد نزدیک او هستید. برای به دام انداختن دشمن از طعمه استفاده کنید. هنگامی به دشمن ضربه بزنید که بی نظمی بر آن حاکم است. از دشمن به هنگامی که نیرومندتر است، احتراز کنید. اگر مخالف شما تندخو و عصبی است، بکوشید تا او را تحریک کنید. اگر متکبر است، بکوشید خودپرستی او را تقویت کنید. اگر سربازان دشمن پس از تجدید سازمان به خوبی ساخته و پرداخته شده اند، بکوشید آنها را تحلیل ببرید. اگر متحدند، بکوشید تخم اختلاف میان آنها بپراکنید. به دشمن در نقطه ای که نا آماده است، حمله کنید و در نقطه ای که انتظار شما را ندارند،ظاهر شوید. این نکات کلیدهای اصلی پیروزی برای یک استراتژیست به شمار می روند. ممکن نیست که آنها را به تفصیل از پیش تدوین کرد.

دستیابی به پیروزی سریع، هدف اصلی در جنگ است. اگر دستیابی به پیروزی به طول بکشد، سلاحها کند می شود و روحیه ها افت می کند. هنگامی که ارتش درگیر کارزارهای طولانی است، منافع دولت به ته می کشند. از این روست که هر چند شنیده ایم در جنگ نباید احمقانه شتابزده عمل کرد، اما تا به حال عملیات هوشمندانه ای ندیده ایم که طولانی شده باشد. و به طور کلی، بهترین سیاست در جنگ آن است که یک کشور را دست نخورده به کف آوریم. ویران کردن در جای بعدی قرار می گیرد. تصاحب ارتش کامل دشمن بهتر از نابود کردن آن است. تصاحب دست نخورده یک رژیم، یک گروهان یا یک جوخه بهتر از نابود کردن آن است. اوج مهارت آن نیست که یکصد پیروزی در یکصد نبرد به دست آوریم. منقاد کردن دشمن بدون جنگیدن، این عالی ترین نوع برتری است. آنهایی که در جنگ مهارت دارند، بدون نبرد دشمن را منقاد می کنند.

هنر استفاده از سربازان این است: اگر ده برابر دشمن نیرو داری، او را محاصره کن. اگر پنج برابر او قدرت داری، به او حمله کن. اگر دو برابر او قدرت داری، در نیروهای او شکاف بینداز. اگر نیرویت با دشمن برابر است، می توانی او را با طرح حمله خوبی درگیر کنی. اگر از او ضعیف تر هستی، قادر به عقب نشینی باش. و اگر از همه جهات نیرویتان نابرابر است، این توانایی را داشته باش که او را گول بزنی و از چنگ او بگریزی.

دشمن خود و خود را بشناس. در این صورت، در صدها نبرد هم هرگز با شکست آشنا نخواهی شد. هنگامیکه دشمنت را نمی شناسی، اما خودت را خوب می شناسی، شانس پیروزی یا شکست تو برابر است. اگر هم دشمنت را نمی شناسی و هم خودت را، مطمئن باش که در کلیه نبردها شکست خواهی خورد.

کسی که اول از همه میدان جنگ را اشغال می کند و در انتظار دشمن می نشیند، وضعیت راحتی دارد. کسی که بعدا وارد صحنه می شود و به جنگ می پردازد، جانش به لبش می رسد. بنابراین، آنهایی که در جنگ مهارت دارند، آنهایی هستند که دشمن را به صحنه نبرد می برند، نه آنهایی که توسط او به صحنه کشیده می شوند. از این رو، هنگامی که دشمن در وضعیت راحتی به سر می برد، قادر باش او را خسته کنی، هنگامی که سیر غذا خورده است، کاری کن که به گرسنگی کشیده شود و هنگامی که در حال استراحت است، قادر باش او را به حرکت واداری.

 

برنامه های دشمن را تجزیه و تحلیل کن تا هم کمبودهای او و هم نقاط قوت او را بشناسی. او را آشفته کنتا الگوی تحرکاتش را بر تو آشکار سازد. او را به طمع بینداز تا ارایش نیروهایش را نشان دهد و موضعش را آشکار سازد. یک حمله اکتشافی سازمان بده تا ببینی نقاط قوت او در کجا متمرکزند و در کجا ضعف دارد. مطابق با این وضعیت است که برنامه های پیروزی ریخته می شوند، اما بسیاری این واقعیتد را درک نمی کنند. 

یک ارتش را می توان به آب تشبیه کرد، درست همان طور که آب جاری از بلندیها احتراز می کند و به سراغ زمین های پست می رود، یک ارتش نیز باید از رویارویی با نقاط قوت دشمن احتراز کند و به نقاط ضعف آن یورش آورد و درست همان طور که آب شکل زمینی را می گیرد که در آن جاری است، یک ارتش نیز پیروزی هایش را مطابق با وضعیت دشمن به دست می آورد. و همان طور که آب هیچ شکل ثابتی ندارد، در جنگ نیز هیچ گونه شرایط ثابت و پایداری وجود ندارد. از این رو، می توان کسی را که می تواند جنگ را با تغییر دادن تاکتیک هایش مطابق با وضعیت دشمن به سود خود پایان دهد، در فن نبرد معرکه دانست.

 اگر تصمیم دارید وارد جنگ شوید، نیات یا برنامه های خود را اعلام نکنید. وانمود کنید که به کار معمول خود مشغول هستید».

رهبران ناکارآزموده تکلیف اختلافات خود را در دادگاهها و میدان های جنگ روشن می کنند. استراتژیستهای برجسته به ندرت به میدان جنگ یا دادگاه می روند. آنها به طور کلی به اهداف خود از طریق موضع گیری تاکتیکی خوب پیش از هر گونه مواجهه دست می یابند.

هنگامی که تصمیم دارید طرف (یا ارتش) دیگری را به معارضه بطلبید، آن چیزی که برای شما پیروزی به ارمغان می آورد، تلاش فراوان برای محاسبه، برآورد، تجزیه و تحلیل و موقعیت یابی است. محاسبات ناچیز برای شما شکست به ارمغان می آورد.

رهبران ماهر اجازه نمی دهند استراتژی مانع از ضدجنبش های خلاق شود. فرامین صادره از سوی کسانی که در فاصله دور قرار دارند نیز نباید در مانورهای خود به خودی که در محل انجام می گیرند، اخلال کنند.

رهبران ماهر هنگامی که یک مزیت قاطع نسبت به رقیب به دست می آورند، حداکثر فشار خود را بر آن متمرکز نمی کنند. آنها موضع به دست آمده را حفظ می کنند و به رقبایشان این فرصت را میدهند که تسلیم شوند یا به آنها بپیوندند. آنها اجازه نمیدهند نیروهایشان به دست کسانی آسیب ببیند که چیزی برای از دست دادن ندارند.

استراتژیستهای درخشان به شیوه ای به پیش می تازند که دشمن را دچار سردرگمی و توهم کنند. آنها محل های مواجهه اصلی را نامشخص می سازند، به صورتی که دشمن نیروهای خود را در تلاش برای دفاع ازمناطق متعدد، تقسیم و پراکنده کند. چنان ظاهر سردرگمی، ترس یا آسیب پذیری به خود بگیرید که دشمن با درماندگی به سمت نقطه ای که قوت شماست کشیده شود.

 

مقالات مرتبط
پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.قسمتهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *